ظاهراً فضایی خوفناک است، اما در حقیقت، امید، انگیزه و سلامتی ما وابسته به جماعتی دلسوز و شریف است که در این اتاق سبز یا

تاثیرگذارترین احساس ممکن است که می تواند جهان یک انسان را زیر و رو کند و نهال امید، انگیزه و عشق را در اعماق قلبش

اولش یک عفونت ساده است و با پشت گوش انداختن ما، تبدیل به هیولایی می‌شود که می‌تواند تمام بدن ما را اسیر خودش کند، آگاهی،

  ازطلا که گرانترین فلز جهان است، تا نقره، مس، برنج و آهن، این ماده گداخت پذیر، انعطاف پذیر و رسانا از زمان کشفش تا

 اسم گول زننده ای دارد. اما راحت ترش این است که فرزند چه کسانی هستیم، کی و کجا به دنیا آمده ایم؟  چه میخواهیم؟ و

فرقی نمی کند،  می‌خواهد محیط زیست باشد یا بدن و روح  ما. پاکی و تمیزی بخش مهمی از زندگی هر فرد است که برای ادامه

نه فقط به زیست و ماندن، بلکه به وجود و بودن معنا میدهند، فرشتگانی که تا آخرین نفس، جایگزینی ندارند و عشقِ بی حد و

 زمانی که جوهر، جای قَلَم، با شتاب بر صفحات کاغد ضرب شد؛ نوید یک اتفاق بزرگ را داد. رویدادی تاریخ ساز، که انقلابی عظیم را