از اونجایی که سینما از زمان ابداعش تا امروز، آینهی تمام نمای جوامع جهانی بوده و هیچ سوژه ای رو در این صد و اندی سال از دست نداده، از یه جایی به بعد فیلمنامه نویس ها و کارگردان ها فقط زاویه نگاهشون رو به سوژه ها تغییر دادند، چرا که تمام قصه ها با موضوع های متفاوت حداقل یک بار نوشته و ساخته شدند. اما موضوعات سیاسی، با درونمایه انقلابی، در کشورهای مختلف، همیشه از سوژه های محبوب برای کارگردان های سینما بوده و فیلمهای سینمایی زیادی بوده که در این راستا ساخته شده. داستان فیلم V For Vendetta یا الف مثل انتقامجو، با اینکه به طور کلی بر اساس داستانی واقعی ساخته نشده، ولی ادای دینی کرده به اتفاقاتی که در سال 1605 توسط شخصی به نام گای فاکس افتاده. اما مهم ترین نکته اینه که فیلم، یه مفهوم بسیار مهم و تاثیرگذار رو به بیننده منتقل میکنه که افراد قدرتمند زیادی تو دنیا، از اون ترس و واهمه دارند و همه تلاششون می کنند تا باهاش رو به رو نشند. این اتفاق مهم وحدتِ مردمه که اگه با هم متحد بشن، از تمام نیروها و قدرت های بزرگ دنیا جلو میزنند.
فیلم سینمایی انتقام جو، از همون دقایق و سکانس های اول فیلم، تکلیفش رو با مخاطب روشن میکنه و به درستی نشون میده که قدرت مردم از قدرتهای بزرگ دنیا بیشتره، به شرط اینکه به حقوق و منفعت خودشون آگاه باشند. جالبه بدونید که این فیلم، اولین تجربه کارگردانی جیمز مکتیگو در سال دو هزار و پنجه که با بازیگرهای سرشناسش مثل هوگو ویوینگ بازیگر ارباب حلقه ها و ناتالی پورتمن بازیگر فیلم های حرفه ای و قوی سیاه، این اثر رو به فیلمی بسیار ماندگار و درخشان در این ژانر تبدیل کرده. تهیه کننده های فیلم، جوئل سیلور و واچوفسکیها که تهیه کننده های سه گانه ماتریکس هم بودند، بودجه ای ۵۰ میلیون دلاری رو براش در نظر گرفتند، که با فروش 133 میلیون دلار در گیشه ها، سود و درآمد نسبتاً خوبی رو تجربه کرد و با مضمونی که داشت، دست خالی، جشنواره های سینمایی رو ترک نکرد.
قصه فیلم
با اینکه اثر محصول سالِ 2005 اما داستان فیلم، در سال ۲۰۲۰ و در جریان دومین جنگ داخلی آمریکا اتفاق میفته، در دورانی که دنیا، در جنگ و آشفتگی قرار داره و همزمان یک بیماری به اسم ویروس سنت ماری در کل اروپا پخش شده. در این میون اما، یک دولت امنیتی به سرپرستی آدام ساتلر، سرزمین انگلیس رو اداره میکنه که توسط این دولت، مهاجرها، مخالفان سیاسی، یهودی ها، مسلمون ها، حتی ملحدها و افراد زیادی رو در اردوگاههای کار اجباری زندانی و اعدام می کنند. کشور، شکاف طبقات زیادی داره و ایرلندیها در پایینترین طبقه اجتماعی به سر میبرند. اما در تاریخ ۴ نوامبر، مردی که خودش رو V معرفی میکنه که یک آنارشیسته و نقاب گای فاکس معروف رو روی صورتش میذاره با بازی هوگو ویوینگ، ایوی یکی از کارمندهای شبکه تلویزیونی بریتانیا با بازی ناتالی پورتمن رو از دست پلیس مخفی، در حین تعرض، که به خاطر منع عبور و مرور در شب گیر افتاده بود، نجات میده. ایوی هاموند که خودش یه زن جوون از طبقهی کارگرِ، پدر و مادر خودش رو طی همین قضایا از دست داده. V، ایوی رو به پشت بوم خونه میبره و در اونجا، تخریب بنای اولد بیلی رو که خودش ترتیب داده بود تماشا میکنه. همزمان از بازرسی به اسم فینچ خواسته میشه تا کارهای V رو دنبال کنه.
در این مدت، V شخصیتهای مهم دولت حاکم رو، پشت سر هم ترور میکنه و بعد از مدتی کوتاه رئیس پلیس میفهمه که ترور شده ها، افرادی بودند که قبلاً در زندان سیاسی همکاری داشتند و سلاح های بیولوژیک رو روی زندانی ها آزمایش میکردند و پدر و مادر ایوی نیز از دسته همین مخالفان دولت انگلیس بودند و تنها بازمانده اون زندان و آزمایش های ترسناک، V هست که در حال انتقام از جنایات رژیمه. واضحه که شخصیت آرمانگرایی مثل V که اسمش ایهامی از vendetta به معنای انتقام و victory به معنای پیروزیه. تا لحظه آخر برای آزادی جامعه دست از تلاش بر نمیداره و مردم رو که نظاره گر ظلم هستند، به نبرد خیر علیه شر دعوت میکنه.
دوبله فیلم
اگه تا الان فیلمای دوبله شده زیادی رو نگاه کرده باشید، قطعا خوب میدونید که دوبله فیلمهای پر هزینه، پر جمعیت و اکشنِ این چنینی، به مراتب سخت تر از فیلم های درام و کم شخصیته. همینطور فضایی که به فیلم حاکمه و آواهای بیرونی مثل صداهای انفجار، تخریب و به طور کلی ساند افکت ها، برای گویندگان و مدیر دوبلاژ کار رو مشکلتر میکنه. فیلم با مونولوگ ها و صدای زیبا اما بغض آلود مینو غزنوی شروع میشه که به جای ایوی با بازی ناتالی پورتمن گویندگی میکنه. مونولوگ هایی که از تفکر به رهایی و آزادی و دل تنگی از V مردی که نه ایوی بلکه اروپا رو نجات میده، حرف میزنه. با تماشای نسخه دوبله فیلم، میبینید که چقدر درست و به جا صدای مهربون و دلنشین مینو غزنوی روی صورت معصوم، پر احساس اما نگران ناتالی پورتمن نشسته، تا جایی که پختگی صدا غزنوی نسبت به صورت کم سن و سال پورتمن به چشم نمیاد. غزنوی تمامِ مدت فیلم با تمام احساسات ایوی، از نگرانی سکانس های اول، آرامشی که با بودن کنار v به دست میاره، تا لحظه انتقام، همراه میشه و ثانیه ای اون رو رها نمیکنه.
ولی شخصیت v که تمام مدت فیلم صورتش، با یه ماسک عجیب و غریب مخفی شده موتور محرک فیلمه و وقتی که چهره بازیگر پنهون شده، تکیه گاه های بعدی اون به عنوان یک هنرپیشه، زبان بدن و صدای اونه که میشه گفت، هوگو ویوینگ در قامت یک مرد انتقام جو برای این نقش، انتخاب بسیار درستی بود، شخصیتی مقتدر و با وجود اینکه صورتش دیده نمیشه اما، تمام ابهت نقش رو با صدا و بدنش حفظ کرده و دوبله این نقش هم باید به عهده گوینده ای بود که بتونه همزمان صلابت صدا و نقش رو به صدا و تصویر بکشه و نصرالله مدقالچی بهترین انتخاب ممکن برای این ابر قهرمان کمیک بود. ظرافت و زیبایی صدای غزنوی در کنارِ صدای پر قدرت مدقالچی، هارمونی زیبایی در فیلم ایجاد کرده. فیلمی که پر از بازیگرای خوبه، قطعا گویندگان خوب زیادی رو هم می طلبه، صدای محمود قنبری به جای استفان ریا در نقش اریک فینچ، رئیس پلیس ارشد نیو اسکتالند ، یک شخصیت مکمل اما تاثیرگذاره که در کنار روبرت گریوز در نقش دومینیک استون، گروهبان بازرس فیلم با صدای کنترل شده و مسلط منوچهر والی زاده، دو شخصیتی هستند که با پیدا کردن اطلاعات، ریتم فیلم و نگه میدارند.
میثم نیکنام با انرژی همیشگی و قدرت صدایی که داره به درستی و به اندازه از پس گویندگی راجر علام در نقش لوئیس پروترو براومده که صدای لندن بود و سابقه فرماندهی در اردوگاه کار اجباری رو هم داشت. بهمن هاشمی که خودش سابقه اجرا هم داره در این فیلم، به جای استفان فرای در نقش گوردون دیتریش گویندگی کرده، مجری شبکه بی تی ان، که سعی داره با هیجان های کاذب مردم رو پای تلویزیون نگه داره و سرشون رو گرم کنه. رضا آفتابی هم گوینده نقش پیتر کریدی، رئیس پلیس مخفی بریتانیا با بازی تیم پیگوت اسمیتِ، که تا لحظه آخر جلوی v کوتاه نیومد. آفتابی با نوسان هایی که در صداش برای دوبله این نقش به وجود اورد و لحنِ گزنده و شرورانه ای که در سکانس های آخر فیلم برای اون در نظر گرفت، تناسب خوبی بین صدا و چهره پیتر کریدی ایجاد کرد. افشین زی نوری هم به جای بن مایلز در نقشِ راجر داسکوم صحبت میکنه. رئیس بخش تبلیغات دولت و مدیر اجرایی شبکه تلویزیونی بریتانیا که تلاش میکنه در حین حفظ ظاهر، جلوی برقراری عدالت رو بگیره. و در نهایت محمدعلی دیباج با صدای خشن اما مقتدر، به جای جان هرت، در نقش آدام ساتلر گویندگی کرده که نماینده سابق محافظه کار پارلمان و معاون وزیر دفاع و صدراعظمِ کشور بریتانیاست. استاد دیباج با صدایی که از خشم، حرص و عقده پره، نماینده خوبی برای صدای جان هرتِ که این نقش رو انقدر تا این حد قوی به تصویر کشیده.
از دلایل مهمی که باعث شده دوبله این فیلم ماندگار بشه، یکی تناسب صدای گوینده ها با چهره بازیگراس که در درجه اول نقش و بازی ها رو برای مخاطب باورپذیرتر میکنه. نکته دوم حس و حالی که گوینده های فیلم بعد از خود بازیگرها، به نقش ها دادند و از کوچکترین جزئیات و واکنشی گذر نکردن و در آخر باید گفت که در راس تمامی اینها مدیریت دوبلاژ هماهنگ و مسلط محمود قنبری که تجربه خوبی در این کار داره، وی مثل وندتا یا الف مثل انتقامجو رو به یکی از بیادموندنی ترین و تاثیرگذارترین فیلم های اوایل سال 2000 تبدیل کرده. بدون شک هیچ حسی به اندازه حسِ رهایی، برابری و احترام نمیتونه یک انسان رو به وجد بیاره و اون رو به بلوغ برسونه؛ این حسی که شاید در حین دیدن فیلم و بعد دیدنش هممون هر چقدر کوتاه تجربه کرده باشیم.