مقدمه
از آن روزگار که دوبله به شکل جدی توسط دکتر اسماعیل کوشان وارد ایران شد و نفس های سینمای جهان را به قلب و روح تماشاگران ایرانی نزدیک تر کرد، هفتاد و پنج سال میگذرد. این زمان طولانی، مجال مناسبی برای محک زدن و آزمون و خطاهای مختلف بوده است و از آن جایی که ایرانی ها، عنصر هنر را بالقوه و پنهان در وجودشان نهفته دارند، خیلی عجیب و دور از ذهن نیست که با آغاز حرفه دوبله در این سرزمین، در همان دهه های نخست، کشور ایران خیلی زود در عرصه دوبلاژ جای خودش را در جهان پیدا کند و بعد از ایتالیا، روی سکو دوم بدرخشد و با نوابغی که با غریزه هنری بالا و کوشش و پشتکار فراوانشان در این عرصه یکه تاز بودند جهان را به وجد درآورد. هنرمندانی که هرکدامشان برای درخشان شدن یک اثر کافی بوده اند، ولی با گرد هم آمدنشان کنار هم، آن آثار و هنرنمایی ها را تا ابد ماندگار کرده اند. عرصه دوبله ایران از همان آغاز، یعنی از اواخر دهه بیست تا اوایل دهه هشتاد شمسی، در بهترین و با کیفیت ترین وضعیت خود قرار داشت. اما این این روزها دیگر حال دوبله ایران مثل قبل خوب نیست و چند سالی میشود که از روی آن سکوی قهرمانی پایین آمده است . نیت ما از نوشتن این مقاله، بررسی و دلایل اُفت و نزول حرفه دوبله، در دو دهه اخیر است..
-عدم تلاش برای جذب نیروهای تازه
هنر همیشه ماندگار است و تا وقتی ذهنی باشد که آن را در یادش نگه دارد و ابزاری باشد که تصاویر و صداها را در درونش حفظ کند، هیچوقت از بین نمیرود؛ ولی یادمان نرود که بر عکس هنر، زیست و زندگی آدمی، عمر مفید دارد و هیچ اعتبار و اعتمادی به آن نیست. شاید به همین دلیل است که اساتید هر دانش و حرفه ای، برای ماندگاری و تداوم علم و هنرِ بعد از خودشان، جایگزین هایی را پرورش میدهند، آدم هایی که در کنار استعداد و غریزه ای که دارند، برای کاری که عاشقانه دوستش دارند، دست از تلاش و تقلا بر نمیدارند. اما در زمینه دوبلاژ باید گفت که از دلایل مهم پسرفت و اینکه دیگر دوبله مثل سالهای قبل آن طور که باید و شاید انتظار تماشاگران هنر هفتم را برآورده نکرده، جذب نکردن نیروهای تازه نفس و کاربلد است، به دلیل اینکه در این روزها فقط صدا و سیما نیست که این مسئولیت را به دوش میکشد و استودیوهای خصوصی هم شانه به شانه، در کنار صدا و سیما، مشغول دوبله کردن فیلم ها، سریال ها و انیمیشن های مختلف هستند. سرانجام، بی خیالی و بی توجهی به این حرفه شیرین و جذاب، سبب این شده که گویندگان پیشکسوت و سرد و گرم چشیده این عرصه، همچنان انتخاب اول مدیران دوبلاژ باشند و این اتفاق برای آنها جز فرسایش و خستگی ماحصل دیگه ای ندارد. در این بین وجود گویندگانی که به اجبار برای دوبله آثار تلویزیونی و سینمایی انتخاب میشوند، کار را سخت تر میکند، چون نداشتن تجربه و توانایی لازم و تاثیرگذاری یک گوینده، نهایتا منجر به یک تراژدی هنری و عدم کیفیت اثر میشود. ولی اگر همین مسئولان و حتی پیشکسوتان این ساحتِ با سابقه، راه و تدبیری پیدا کنند در استخدام و جذب نیآنهای تازه نفس، اما مستعد و صبور، و زمانی را برای انتخاب و تحلیل استعداد و خلاقیت این گویندگان صرف کنند، این اتفاق میتواند، سرآغازی مجدد، برای رشد و پیشرفت حرفه دوبله در ایران باشد.
-سانسور فیلم ها به دلیل تفاوت های فرهنگی و فرامتنی
از آنجایی که تمام زیبایی های جهانی که در آن زندگی می کنیم، به تفاوت ها و گوناگونی فرهنگ، سنت و رسم و رسوم های بین سرزمین ها و جوامع مختلف برمیگردد، اما وقتی قرار بر این میشود که همین فرهنگ ها و رسم و رسومات، در قالب یک اثر هنری، از موسیقی گرفته تا آثار نمایشی، ترسیمی، تجسمی و ادبی قرار بگیرد و مخاطب های سرزمین های مختلف را با خودش همراه و هم نفس کند، اینجاست که موضوع دیگه فرق می کند، چون اساسا فرهنگ به نسبت ارزش ها، هنجار و ناهنجاری های یک جامعه شکل میگیرد، ممکن است، خیلی از موسیقی ها، فیلم ها، نمایش ها، نقاشی ها و عکس ها باب دل و سلیقهِ بعضی از مخاطبان ِخارجی نباشد و اسلوب و قاعده هر سرزمینی، با بینش و فرهنگِ سرزمین های دیگر متفاوت باشد. پس با تمامِ این تفاسیر، سیستم هر کشوری، این اجازه را به خودش میدهد تا با محدود کردن یا همان سانسور و ممیزی معروف، برخی از آثار را مطابق با شرایط و فرهنگ حال حاضر در جامعه، مطلوب و دل پسند خودش بکند و بعد، اثر را شسته و رفته به مخاطب ارائه کند. هرچند این موضوع با توجه به فرهنگ کشورهای مختلف، فرق میکند؛ برای مثال تیغ سانسورهایی که در کشورهای اسلامی برای آثار سمعی و بصری اتفاق می افتد، خیلی تیز تر از کشورهای غیر اسلامی است. اما در رابطه با سانسورهایی که در دوبله فیلم ها اتفاق می افتد، باید گفت که سانسور دوبلهِ فیلم و سریال در ایران را باید به دو قسمت قبل و بعد از انقلاب تقسیم کرد. قبل از انقلاب که بیشتر فیلم های اکران شده، فیلم هایی بودند که به تاریخ کلاسیک سینما بر میگردند و هالیوودی که خودش در آن زمان با واژه سانسور خیلی بیگانه نبود، فیلم های اکران شده هالیوودی سهم کمی از ممیزی میبردند و از آنجایی که مضمون و ساخت فیلم ها به شکلی بود که خیلی صحنه های اِروتیک و غیر متعارف نداشت، در دوبله فیلم، احساس و خلاقیت گویندگان قربانی نمیشد، و دوبلاژ فیلم ها به مراتب کار راحت تری بود، و همینطور به دلیل محدودیت کمتر، مضمون فیلم های سینمایی دهه های سی، چهل و پنجاه سینمای ایران، دست نخورده باقی میماند و فقط در بعضی از دیالوگ ها، اون هم به دلیل فهم بیشتر مخاطب، تغییرات کوچکی رخ میداد و فیلم های موج نو سینما هم که تازه وارد بودند، احتیاج زیادی به ممیزی و سانسور نداشتند. اما هم زمان شدن انقلابِ ایران و شدت گرفتن فیلم های موج نو و به آخر خط رسیدن سینمای کلاسیک، سیلِ عظیمی از سانسور را در ایران به وجود آورد که فقط و فقط شامل حذف یا تغییر دیالوگ و مضمون فیلم نمیشد، بلکه باعث مجهول و مجروح شدن ماهیت اثر و در مواردی حتی کنار گذاشتن و به طور کلی پخش نشدن فیلم در سینما یا تلویزیون و حتی در این روزها، پلتفروم های خانگی شده است. برای مثال فیلم سینمایی Scent of a Woman یا بوی خوش زن، با توجه به نداشتن هیچ صحنه ی غیر متعارفی، اما به دلیل مضمونی که دارد، در تلویزیون ملی نمایش داده نمیشود، حتی برای به کار بردن اسم فیلم، آن را به بوی خوش زندگی تغییر داده اند. یا فیلم هایی مثل Mulholland Drive یا همان جاده مالهالند دیوید لینچ، که از یک پیچیدگی عجیب زمانی و مکانی و خشونت درونی داستانی شکل گرفته است، و در عین حال مخاطب را دچار وهم، گیجی و بدگمانی میکند. با این حساب فیلم هایی با ژانر درام اجتماعی و فیلم های اکشن که پایان خوش و امیدوار کننده ای برای مخاطب داشته باشند و با تغییر دیالوگ به فرهنگ آسیایی و مشخصا ایرانی نزدیک بشوند، فیلم هایی دلپذیر و مطلوب و قابل پخش، اول برای صدا و سیما و دوم برای پلتفرم های اینترنتی هستند. قبل از اینکه چشم مخاطب ایرانی به پلتفرم های اینترنتی روشن بشود، در زمانی که مقصد اول و آخر عاشقان فیلم، بعد از سینما، ویدئو کلوپ و موسسه های رسانه تصویری بود، میشود گفت که سانسورهای کمتری در فیلم ها اتفاق می افتاد و حتی فیلم ها در دو ورژن، برای تلویزیون و خارج از تلویزیون دوبله میشدند. اما با ظهور پلتفرم های اینترنتی، و رویکرد و نگرشِ افراد و مسئولین این عرصه، میزان ممیزی ها بیشتر و بیشتر شد و این اتفاق، کار را برای دوبله سخت تر و سخت تر کرد. اما اینکه چه رابطه ای بین کیفیت دوبلاژ و میزان سانسور وجود دارد، باید بگوییم که با اینکه دوبلورهای ایرانی جزو دوبلورهای تراز اول جهان محسوب می شوند و هر چالشی را تبدیل به فرصت برای خلاقیت و نو آوری جدید می کنند، اما سانسور بیش از حد و اندازه، خستگی را روی شانه های آنها چند برابر میکند و خواه ناخواه به کیفیت اثر ضربه میزند، برای همین اگر فیلم های دوبله شده کلاسیک یا حتی فیلم هایی که در دهه شصت و هفتاد شمسی پخش شده را کنار فیلم های دهه هشتاد یا نود بگذاریم، متوجه میشویم که سانسور، شاخص ترین دلیل افتِ دوبله و کیفیت آن در سالهای اخیر است. میشود گفت که دلیل اصلی ضربه خوردن به دوبله در اثر سانسور، نشات گرفته از لحظاتی، مثل وقتی که بازیگر خارجی فیلم، با صورتی پر از خشم و عصبانیت، یک ناسزا میگوید، و دوبلور ایرانی به دلیل سانسوری که حتی نمیتواند دیالوگ یا کلمه را به یک ما به ازای ایرانی تغییر دهد، مجبورِ می شود واژه ای را به کار ببرد که کمتر شباهتی به یک ناسزا دارد و در آن زمان، مخاطب به این فکر میکند که آیا یک انسان در یک موقعیت دشوار با این میزان از خشم و برآشفتگی چرا باید چنین کلمهِ ساده و پیش پا افتاده ای را به کار ببرد. یا برای مثال، سانسور زیاد یا حذف محوری یک شخصیت زن از یک فیلم، که سرنوشت اثر به آن بستگی دارد و از قضا، تا میزان زیادی مرتبط با قصه است، سبب میشود که مضمون و موضوع اصلی فیلم تغییر کند و به همین واسطه شخصیت ها هم دچار به هم ریختگی و تزلزل میشوند و این وسط دوبلورهای فیلم هم، با شخصیت هایی که انسجام ندارند، دچار کمی گیجی و تردید میشوند و آن طور که مطلوب و دلپذیر مخاطب باشد نمیتوانند کاراکترها را واکاوی کنند و به عمق و کُنه آنها برسند. برای مثال آنجلینا جولی که یکی از شخصیت های مهم و محوری فیلم سینمایی سرقت در شصت ثانیه است، با حذف کردن قسمت های زیادی از شخصیت او در فیلم، کاراکتر آن مجهول و نا مشخص ماند و این اتفاق به شخصیت اصلی مرد فیلم با بازی نیکلاس کیج هم آسیب زد. برای همین دست گویندگان برای دوبله فیلم ها هم، تا جایی که اجازه بدهند باز است و با وجود تیغ تیز سانسور و اعمال ممیزی ها، سعی بر این دارند که با خلاقیت و انعطافی که دارند، به بهترین شکل ممکن صداهای منعطف و زیبایشان را در ذهن مخاطب خاطره ساز کنند.
-دوبله های زیرزمینی و کانال های ماهواره ای
سال 1325 اولین فیلم سینمایی خارجی به زبان فارسی دوبله شد و طوفانی عظیم و پر سر و صدا، سینمای ایران را تکان داد. این اتفاق انگیزه اهالی این عرصه را بالا برد و آن را به یک هدفِ اصلی که آن هدف کیفیت و بالا بردن سطح دوبله در ایران بود، تبدیل کرد. اگه بخواهیم بی طرف و منصفانه نگاه کنیم، دوبله ایران به طرز عجیب و چشمگیری، با ذوق، استعداد و مهارت های بی نظیر هنرمندان این عرصه، به سطحی رسیده بود که هنرمندان و بازیگران کشورهای غربی را به ستایش خودش درآورد. دوبله ایران در آن سالها با وجود افرادی که درست ترین انتخاب برای ورود به این فضای به ظاهر راحت، اما در باطن سخت بوده اند، در دهه هایی که معروف به دهه های طلایی است، یعنی دهه سی و چهل به اوج خودش رسید و با گسترش استودیوهای خصوصی و دولتی، دوبله ایران، حسابی رونق گرفت و گویندگان مستعد و صاحب سبک، جای خودشان را پیدا کردند. در آن زمان فیلم ها فقط در استودیوها و لابراتورها دوبله میشدند و برای دوبلاژ هر فیلم، یک مدیر دوبلاژ با سابقه و کار بلد انتخاب میشد و مسئولیت دوبله فیلم را به دوش میکشید. وسواس ها و حساسیت برای همگام سازی لب و هماهنگ بودن صدا با تصویر مورد نظر به اندازه ای زیاد بود که شاید یک تا چند ماه دوبله یک فیلم سینمایی زمان میبرد، و شاید یکی از مهمترین دلایل این اتفاق، دوربین های نگاتیوی و دیجیتال نبودن دوربین ها به شکل امروزی بود. اما از آن جایی که تغییرات همیشه مزیت و معایب خودش را دارد، با تکنولوژی و دیجیتالی شدن دوربین ها و رایت فیلم، کار نه تنها برای دوبلورها بلکه برای کارگردان، فیلمبردار، بازیگر و تهیه کننده، راحت تر از قبل شد، اما هر راحتی هم میتواند معایب خودش را داشته باشد. بودن دوربین های قدیمی به دلیل سخت عقب و جلو رفتن و وجود نگاتیو، کار را برای مدیر دوبلاژ و به طبع برای گویندگان سخت تر میکرد، اما دوربین های دیجیتال که خوشایند گوینده ها و حتی بازیگرهای فیلم های سینمایی شده بود، دیگر آن سختی های قبل را نداشتند و با وجود آن، زمان دوبله فیلم خیلی کوتاه میشد. از آنجایی که راحتی، سبب کم شدنِ تلاش و پشتکار هر فردی در هر جایگاهی میشود، میتوانیم بگوییم که بله، دیجیتالی شدن دوربین ها میتواند یکی دیگر از عوامل افت دوبله در ده پانزده سال اخیر باشد. در دهه های بیست تا اواخر هفتاد هجری شمسی، فیلم های سینمایی با دوربین های نگاتیوی ساخته میشدند و از اواسط دهه هشتاد به شکل جدی، فیلم های سینمایی خارجی و ایرانی برای فیلمبرداری فیلم ها به دوربین های دیجیتال متوسل شدند. به طور کلی فیلم ساختن با دوربین دیجیتال بسیار راحت تر از نگاتیو بوده و این اتفاق باعث توسعه فیلم سازی در صنعت های سینمایی جهان شده است، و به این واسطه گسترش فیلم های امروز جهان، هر روز بیشتر از قبل شده و این اتقاق به رونق دوبله فیلم، نه فقط در ایران بلکه در کل دنیا کمک زیادی کرده است. اما با سرازیر شدن فیلم و سریال های روز دنیا و اینترنت پر سرعت در کنار شبکه های ماهواره ای و عرضه و تقاضای زیاد و سلایق گوناگون مخاطبین، دست های پشت پرده هم بیرون آمدند و منهای صدا و سیما و استودیوهای دوبله فیلم، نزدیک به چند سالی است که پدیده ای با اسم دوبله زیرزمینی به وجود آمده است، شکل دوبله این فیلم که خیلی علاقه ای به رعایت کردن قانون بازی ندارد، به این شکل است که، فیلم ها به صورت قاچاق و بدون مجوز تهیه شده و در رسانه های مجازی پخش میشوند. اما فرق دوبله های زیرزمینی با دوبله های استودیوهای خصوصی و دولتی در این است که در دوبله های زیرزمینی کمیت، فدای کیفیت میشود و فیلم های روز دنیا را وقتی که هنوز از روی پرده نقره ای کشور خودشان پایین نیامده، با کیفیت پایین، زمان و حوصله کم، و بدون خلاقیت و انعطاف دوبله می کنند، این وسط قربانی اصلی، خود اثر و گوش و چشم تماشاگر است. وقتی که از دوبلورها و گویندگان درجه یک، کم نظیر و با سابقه، آن طوری که مستحق آن هستند و باید و شاید حمایت نشود، و به استعدادهای ناب و بکر، از روی بی توجهی و بی تدبیری، میدان داده نشود، ثمره این اتفاق، دوبله های زیرزمینی میشوند که به این سرعت جای خودشان را در فضای مجازی باز می کنند، افرادی که میشود مطمئن گفت، به غیر از تُن صدای خاص، صدای آنها هیچ ویژگی منحصر به فردی ندارد و با لحن و صدایی تربیت نشده پشت میکروفون می نشینند و بدون هیچ ذوق، مهارت و خلاقیتی، جای شخصیت های مهم سینمایی حرف میزنند. در کانال های اون ور آب ها هم داستان به همین شکل است، اما اگر بخوایم منصفانه قضاوت کنیم، باید بگوییم که در شبکه های ماهواره ای به دلیل بیننده های ثابتی که قرار است، هر شب پای سریال ها و فیلم های سینمایی بنشینند، تا حدی بهتر از گوینده های زیرزمینی عمل میکنند، و حداقل سعی می کنند تا جایی به کاراکترهای فیلم و سریال نزدیک بشوند. چون گویندگان ماهواره ای عموما افرادی هستند که در ایران آن طوری که باید و شاید به نتیجه دلخواه خود نرسیدند و شانس خودشان را در آن ور مرزها محک زدند. اما به طور کلی کار دوبله و گویندگی به پرورش و تربیت نیاز دارد و وقتی که به بیوگرافی و پیشینهِ کار گویندگان با سابقه و سرد و گرم چشیده این عرصه نگاه می کنیم، میبینم که اکثر آنها از کودکی و نوجوانی و در نهایت جوانی وارد این عرصه شدند و هم زمان با کشف استعدادها و نبوغ آنها، در این عرصه تربیت شدند و پرورش پیدا کردند، و مثل گویندگان زیر زمینی یک شبه ره صد ساله را طی نکردند و کیفیت کار در این راه برایشان از هرچیز دیگری مهم تر بوده است. کاش به افراد واجد شرایط و مستعد این کار توجه بیشتری میشد تا قربانی این اتفاق دوبله و اثر هنری نباشد.
-توزیع و پخش بسیار فیلم ها به شکل زیرنویس
سی دی یا همان لوح فشرده از سال 1982 توسط شرکت فیلیپس و سونی، به جهان هدیه داده شد؛ و به طور جدی و مشخص از اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد هجری شمسی، وارد ایران شد. قبل از ساخته شدن سی دی، در ایران، فیلم های خارجی به شکل VHS یا همان نوارهای ویدئویی عجیب و سنگین، توزیع میشدند، که از بد آنزگار برای مخاطبان عاشق سینما، قابلیت داشتن زیرنویس را نداشتند؛ به همین دلیل درآن زمان، اکثر فیلم های خارجی یا ایرانی به شکل دوبله یا در نهایت اجبارن، زبان اصلی دیده میشدند. اما با ورود پر جلال و شکوهِ سی دی به ایران، که قابلیت داشتن زیرنویس را به همراه داشت، یعنی هم دیدن نسخه اصلی فیلم، هم ترجمه درست و دقیق و بی سانسور فیلم ها، سلیقه مردم را از دوبله به سمت دیدن فیلم های زبان اصلی با زیرنویس، تغییر جهت داد. البته باید این را گفت که، شاید بعد از این همه سال از گذشت ورود زیرنویس به ایران، هنوز هم، دیدن فیلم زیرنویس، برای عده زیادی سخت باشد، و دیدن هم زمان فیلم و توجه به زیرنویس و از دست دادن پلان و سکانس های جذاب فیلم به دلیل خواندن ترجمه، به نظر آنها خیلی کار راحت وجالبی نیاید. اما این وسط عده زیادی هم هستند که ترجیحشان بر این است که فیلم را تکمیل و دست نخورده ببینند و معنی و مفهوم واقعی کلمات فیلم را درک کنند. شاید اگر سانسور فیلم به شکل تصویری و کلامی وجود نداشت، پذیرفتن دوبله فیلم برای سینما دوستان کار آساون تری بود. در همین راستا، به گفته یکی از گویندگان پیشکوست دوبله، بعضی از دوبله های ایرانی به اندازه ای قوی و درجه یک بودند، که از خود اثر هم تاثیر گذاری بیشتری داشتند، برای مثال گفته شده که دوبله فیلم سینمایی آوای براندت که در رشته های زیادی برای جشن اسکار کاندید شده بود، از صداگذاری اصلی خود اثر هم تاثیرگذارتر بود و صدای هر کدام از گویندگان از صدای بازیگران فیلم عمیق تر و قدرتمند تر بودند. اما سینما دوستان باهوش و حواس جمع ایرانی چه مخاطب خاص و چه مخاطب عام، به دلیل سانسور و ممیزی فیلم ها، ترجیح میدهند که فیلم و سریال ها را به صورت زیرنویس ببینند. البته اگر بخواهیم سانسور و ممیزی را فاکتور بگیریم، صداهای ضبط شده سر صحنه هم می تواند دلیل محکم و قانع کننده ای برای دیدن فیلم ها به شکل زبان اصلی باشد، برای مثال شنیدن یک انفجار مهیب که در حین صحبت کردن بازیگر فیلم اتفاق می افتد، شنیدن صدای طبیعت، حیوانات، خیابان، یا سر و صداهایی که در سکانس های اکشن اتفاق میفتد، و زحمت های بسیار زیادی که برای صدابرداری و صداگذاری های آنها انجام شده را نمیشد به هیچ وجه نادیده گرفت، به هر حال صدا هر فیلم، میتواند به اندازه تصویر آن فیلم مهم باشد و شاید تاثیر و اهمیتی که صدای واقعی یک فیلم دارد را نشود در دوبله آن فیلم پیدا کرد. شاید قبول دوبله برای دیدن سریال با مدیوم تلویزیون، به دلیل طولانی بودنش، راحت تر از فیلم باشد؛ اما یک فیلم که برای ابعاد پرده سینما ساخته میشود و هیجان، ترس، مهر و خشم را نزدیک تر به مخاطب نشان میدهد، تمایل تماشاگر بیشتر به شنیدن صدای واقعی فضا و شخصیت های اصلی آن است؛ پس با این تفاسیر، دیدن نسخه اورجینال فیلم هم در این دهه های اخیر، می تواند یکی از دلایل ناخواسته اُفت دوبله باشد.
-دستمزد نامناسب
به نقل از استاد منوچهر والی زاده : ما دوبلورها، بازیگرهای نشسته هستیم. این حرف در وهله اول شاید جمله ساده ای به نظر بیاید، اما وقتی به این جمله عمیق فکر بشود، میشود گفت که دوبلورها و گویندگان، تمام احساس های درونی و بیرونی یک بازیگر را با خودشان به دوش میکشند و با احساس و ادراک پا به پای شخصیت پیش میروند و با عشق، نفرت، خشم، مهر، شادی و غم، قصه را به آخر می رسانند. گویندگان و دوبلورهای سینمایی هم مثل عوامل پشت دوربین، خصوصا در این سالهای اخیر که اجبارن در یک مسابقه نابرابر و ناعادلانه با گویندگان دوبله های زیرزمینی و ماهواره ای رقابت می کنند و به لحاظ کیفی هم همیشه برنده هستند، مظلوم واقع شدند. با توجه به تورم ثانیه ای و هزینه های سرسام آور این روزها، دستمزدی که دوبلورها و گویندگان، خصوصا گویندگانی که مدیر دوبلاژ هم نیستند، میگیرند، بسیار کم و ناچیز است و کفاف یک زندگی راحت و حتی گاهی معمولی را هم به آنها نمیدهد. بی توجهی و بی تفاوتی صدا و سیما هم به دستمزد و حقوق گویندگان حیرت آور است و این اتفاق گوینده های با سابقه و درجه یک را مایوس میکند و منصرف شدن و ترس را به جان افراد مستعد و تازه وارد برای ورود به این عرصه می اندازد. اینکه هرچقدر هم افراد برای وارد شدن و کار کردن در این زمینه ذوق و اشتیاق داشته باشند، اما حمایت نکردن و نداشتن امنیت مالی، شعله درونی انها را میکُشد و نا امیدشان میکند، به گفته بسیاری از گویندگان پیشکسوت این عرصه، کاش هر فردی قبل از ورود به این حرفه، شغل دومی برای خودش در نظر گرفته باشد تا با خاطر جمع و خیالت راحت و بی دغدغه، روی صندلی های اتاق تنگ و تاریک دوبله بنشیند .
-پرواز گویندگان درخشان و تکرار نشدنی دوبله ایران
دوبله ایران در دهه های سی و چهل در نقطه اوج خودش ایستاده بود و مثل الماس میدرخشید، ثمره این درخشش و شکوه، نوابغی چون علی کسمایی، عزت الله مقبلی، هوشنگ لطیف پور، ژاله علو، احمد رسول زاده، پرویز بهرام، منوچهر اسماعیلی، ناصر طهماسب، ژاله کاظمی، ابوالحسن تهامی نژاد، چنگیز جلیلوند، مینو غزنوی، منوچهر والی زاده، زهره شکوفنده، حسین عرفانی، خسرو خسروشاهی، ایرج رضایی و …… بسیاری دیگر از گویندگان این دو نسل هستند. افرادی که منشا اثر بودند و شاگردهای خلفی که در تمامی این سالها پرورش دادند، مثل خود آنها درخشان و ماندگار شدند. از بین این افراد نامبرده نیمی از آنها در قید حیات نیستند و نیمی دیگر، یا فقط مشغول مدیریت دوبلاژ هستند و یا به دلیل خستگی و کهولت سن خودشان را بازنشته کردند و شاید فقط پنج یا شش نفر از آنها پشت میکروفون های دوبله بنشینند و به شخصیت های سینمایی، صداهای زیبا و تکرارنشدنی خود را هدیه دهند. این نسل درخشان و بی تکرار با صداهای منعطف و حیرت انگیزشان به دوبله ایران جان دادند و آن را با نهایت دقت و صداقت بزرگ کردند، اما اتفاق بد و تاسف بار این است که با پیری و کهولت سن، این نسل گرانمایه و تکرار نشدنی دوبله ایران به غیر از تعدادی، هیچ جایگزین قابل توجه و منحصر به فردی ندارد که مثل قبل با سابقه و اعتبارشان، ستون های خیمه دوبله ایران را سرپا و استوار نگه دارد. رفتن هر کدام از این هنرمندان که حضورشان یک تاریخ و اندوخته های زیادی از تجربه را یدک میکشد، یک امتیاز بزرگ از دوبله ایران کم میکند، و جبران این امتیاز سخت است؛ چون شاید سالهای زیادی طول بکشد که کسی مثل حسین عرفانی، ژاله کاظمی، احمد رسول زاده و چنگیز جلیلوند بتوانند به این اندازه از کمال و فرهیختگی برسند. دلیل این ضعف و فقدان که در خط های بالاتر گفته شد، عدم تلاش برای جذب نیروهای تازه نفس و مستعد است، که اگه باز هم در استخدام و به کارگیری آنها مضایقه شود، دوبله ایران جان و نفسی نخواهد داشت و بعد از اتمام این نسل برای همیشه از بین خواهد رفت.
این که با آمدن تکنولوژی و سهولتی که مردم را دارد هر روز غافلگیر تر از قبل میکند، خیلی از شغل ها و کارهایی که قبلا در مرکز توجه بودند، تحت تاثیر قرار گرفتند، برای همه واضح و روشن است، اما نکته مثبت تکنولوژی در این است که میشود از خود آن، برای بهتر شدن و انجام کارهای پیشین استفاده کرد. در تمام کشورهای دنیا هنوز بعد بیست و هفت سال، سریال پر طرفدار دوستان یا فرندز به زبان رسمی همان کشورها به بهترین حالت ممکن دوبله میشود و روی آنتن تلویزیون میرود، و با وجود تفاوت زبانی، همزاد پنداری بسیار زیادی بین آنها ایجاد میشود، پس میشود نتیجه گرفت که تکنولوژی نتوانسته آن طوری که باید و شاید روی دوبله تاثیر بگذارد. کشور ایران با وجود نوابغ بسیار زیادی که در عرصه دوبله و گویندگی دارد، اما به دلیل محدودیت ها و سختگیری های اعمال شده تا به امروز آثار دوبله شده درخشانی را از دست داده است. کاش متصدیان هنری، فکری به حال این عرصه مظلوم و تاثیر گذار بکنند و دست آن را با بی توجهی و بی فکری رها نکنند، چون دوبله ایران از ابتدا تا به امروز یک میراث فرهنگی بزرگ به شمار می آید که باید از آن به بهترین وجه ممکن مراقبت شود.